نی نی

لبخند

  وایه بابام می خندم ک خستگیه پاش ک من روش خوابیدم با دیدن خندم همه در برن... بابا جون ممنونم ...
12 دی 1391

زردی تمام شد مامان؟آره مامان تمام شد

زردی تمام شد مامان؟آره مامان تمام شد عزیز جون جونیه مامان بابا روز چهارم تولدت بخاطر زردی ۲۰ ساعت تو دستگاه خوابیدی  کلینیک کودکان گیل تا بهتر شی اولش بی تاب بودی چون بهت چشم بند زدن تا دیروز بهت قطره ی بیلی ناستر دادیم دوباره روز یازدهم آذر ازت خون گرفتن از رگت زردیت شش بود دکتر گفت خداروشکر خوب شدی چون روز  چهارم بیمارستان گلسار ۱۳.۳ بود مامانی. ...
12 دی 1391

لباس گرم دستکش و جوراب چریکی پوشیده آماده واسه آزمایش غربالگری تیرویید تو یه روز بارونی و سرد

نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم آذر 1391ساعت 11:22  لباس گرم دستکش و جوراب چریکی پوشیده آماده واسه آزمایش غربالگری تیرویید تو یه روز بارونی و سرد فردای روزی ک تو دستگاه بودی یعنی روز ششمت رفتیم پیش خاله درخشان روبروی بانک ملی مرکز تنظیم خانواده تو اون روز بارونی و سر مادر جون مریم بغلت کرد با بابا رفتیم از کف پا ازت خون گرفتن و چون بخاطر زردیت کلینیک کودکان گیل خوابیدی این سه شنبه آزمایشتو تکرار میکنن.خاله درخشان از دیدن من تعجب کرد چون میگفت مامان معصومتو آخرین بار زمانی دیده بود ک خیلی کوچولو بو الان از مادر جون مریم هم بزرگتره ماشالا ماشالا!!! ...
12 دی 1391

چنگولت بگیرم؟تو این کار برای صورت خودم ک ماهر ماهرم!!

چنگولت بگیرم؟تو این کار برای صورت خودم ک ماهر ماهرم!! امان از این ناخن های بلند   دستکشی ک برام خریدن رو راحت از دستم در آوردم و بصورت خیلی نامحسوس چند تا چنگ حسابی زدم به صورتم اونام واسه اینکه از دیدن جای چنگ و یه کوچولو خون رو صورتم غافلگیر شده بودن یه مدل دیگه دستکش خریدن نوشته شده در  دوشنبه سیزدهم آذر 1391ساعت 12:44  توسط MR taha |    ...
12 دی 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به نی نی می باشد