لباس گرم دستکش و جوراب چریکی پوشیده آماده واسه آزمایش غربالگری تیرویید تو یه روز بارونی و سرد
نوشته شده در دوشنبه سیزدهم آذر 1391ساعت 11:22
فردای روزی ک تو دستگاه بودی یعنی روز ششمت رفتیم پیش خاله درخشان روبروی بانک ملی مرکز تنظیم خانواده تو اون روز بارونی و سر مادر جون مریم بغلت کرد با بابا رفتیم از کف پا ازت خون گرفتن و چون بخاطر زردیت کلینیک کودکان گیل خوابیدی این سه شنبه آزمایشتو تکرار میکنن.خاله درخشان از دیدن من تعجب کرد چون میگفت مامان معصومتو آخرین بار زمانی دیده بود ک خیلی کوچولو بو الان از مادر جون مریم هم بزرگتره ماشالا ماشالا!!!
|
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی